Blogroll

15 Mayıs 2016 Pazar



دلم به پاسداران وطنم میسوزد ! 

دلم به آن قهرمانان وطنم ، به آن نگه بانان خاک ، به آن کسی که شب وروز خواب ندارد در مقابل خود فروختگان ، وطن فروشان جنگ میکند از ناموس وطن دفاع میکند دلم برای اینها میسوزد . اما دلم به آن کس های که فرزند های شان در خارج تحصل میکند ، در خارج زندگی میکند ، در خارج از کشور و در افغانستان موترهای زد مرمی و در خانه های مقبول وقشنگ و در یک شب مصرف غذای شان کم و یا بیش از 2000 هزار دالر میشود دلم برای اینها نمی سوزد . چرا که اینها خود فروختگان وطنم ، عاشقان دالر و کلدارو یورو هستند . اما آنهایکه عاشق خاک وطن ، خدمت گذاران واقعی وطنم و پاسداران این خاک هستند دلم برای اینها میسوزد . آن وطن فروشان که در یک روزوشب غذای اینها 2000 هزاردالر است. و نان غذای این سربازانی که دلم برای آن ها هر روز میسوزد و اشکم جاری میشود غذای انها کمی آب و کمی نان خشک شده است .
حادثه که در جلریز، بدخشان ، کندز ، ننگرهار، فاریاب ، تخار ... به وقع آمد فرزندان کی ها هستند ؟ فرزندان کس های هستند که فامیل شان منتظر یک لقمه نان بودند. ولی در جای یک لقمه نان تابوت فرزندان شان برایشان تسلیم داده شد . بعداٌ حکومت (ع،غ) هیات میفرستند و از این حادثه ها تحقیق میکند . چرا پیش از این حادثه ها در غم این قهرمانان وطن نیستن بعد از حادثه مثلی تمثیل کردن یک فلم ویا یک سریال هیات تعین میکند . این هیات هم کس های هستند که از چاپولسان خودشان است. فرق بین شما و هیات تحقیق چیزی فرق نیست همه تان در یک دیگ میجوشین و دریک دیگ پخته میشوین . اما دلم به آن پاسداران وطنم میسوزد نه برای شما ...
بشیراحمد " حیدری"

0 yorum:

Yorum Gönder